ماهان جونم ماهان جونم، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره
آیهان منآیهان من، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

ماهانی وآیهانی قند و نبات

یه جمعه دیگه وکوه پیمایی

یه صبح جمعه دل انگیز دیگه به خواست  نور چشممان ماهان جون  که وجودش آرامش ابدیست ،،وبرنامه رفتن به کوه پیمایی صبح جمعه به اتفاق هم  والبته ادای نذر من برا ثنا جونم که یه چادر برا نمازخونه امامزاده بود........   عزیز دلم ،،اخم هـای تــــــو...   بــالا تـرین لذت دُنیـــاست برایم....   ای که تَمام لـوس شدن هـایت دنیایییییییییییییییست  برای مَــن!!   "دوستت دارم" طوری “خاص” که دیگران نمیتوانند،،،،،        کـوتـاه مـی گـویـم دوسـتت دار م ام ا !!!!!!!!!!!!!!!     &nb...
21 مهر 1392

کوهنوردی(عون ابن علی)ماهان جون

 جمعه هفته پیش  من  آماده شدم که به کلاس برم همسری و ماهانی ام آماده بودن یا به استخر برن یا کوه نوردی ،کلی ام اف مییومدن که بعضیامیرن کلاس سختشون میشه ما میریم کوهنوردی خوشبحالمون میشه منم با اینکه دلم میخواست برم کوهنوردی ولی کلاسم که جبرانی هفته پیش که  کنسلش کرده بودم واجبتر بود اما کلی همسری رو سفارش کردم که از ماهانی حسابی عکس بگیره و اینم نتیجه تلاشهای همسری جون و کوهنوردی ماهانمه الهـــــــــــــــــــــــــــــــی مامان فداااااااااااااااااااااااااااااااااااااای این کوهنوررررررررررررررررررررررررد خوشگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگل با اون موهای سیخ سیخی دلبر که دایی ابولفظلت زحمت آرایشگاهو برات ...
15 مهر 1392

بوی ماه مهر....

  دلت که گرفته باشد ،،،صدای ترانه که هیچ ...با صدای دست فروش دوره گرد هم گریه میکنی..... آخ خدای من،،،،،،،، ماهان جونم نمی دونی  امروز چقدر ملََسَم،،ترش ترش برا خاطره بد امروزم و شیرین شیرین برا اولین روز تحصیلی تو با لباس فرمت،،اصلا همه روزهای شیرینم ملسن،،،ملسن چون یه جای کار میلنگه... یادش بخیر چه ذوق و شوقی برای اول مهر هر سال و مدرسه رفتن های خودم داشتم با لباس و کیف نو ،...عزیز دلم  امسال اول مهر چقدر زیباتر میشد با لباس فرمی که امروز برای اولین بار تنت کردی و حسابی دلبر شدی  اگر اول مهر ،، سالگرد اون تصادف وحشتناک و فوت خونوادم نبود....نمیدونم بخاطر دوازدهمین سالگرد از دست دادن خونواده ام باید ناراحت باشم ...
1 مهر 1392
1732 0 104 ادامه مطلب
1